تاریکی را چی تعریف می کنید؟ اگر از شخصی عادی این سوال را بپرسید بدون هیچ درنگی می گوید: "به محیطی که فاقد روشنایی باشد." یا چیزی مشابه این، ولی تاریکی می تواند در جسم و روح و قلب افراد هم وجود داشته باشد، چیزی که به خوبی در سری The Darkness مشاهده می شود. سال 2007 زمان عرضه نسخه اول این بازی بود که توسط استودیوی Starbreeze ساخته شد، اما با توجه به PC Gamer بودن بنده، متاسفانه نتوانستم این عنوان بی نظیر را تجربه کنم، ولی پس از معرفی نسخه دوم و عرضه این نسخه برای اولین بار بر روی PC، تمام تلاشم را کردم تا نسخه دوم را از دست ندهم. نکته مهمی که باید یادآوری کرد این است که سازنده نسخه دوم دیگر Starbreeze نبوده و ساخت این بازی توسط استودیوی Digital Extremes انجام گرفته. همچنین لازم به ذکر است که تا به حال فیلم ها و کمیک ها و همینطور رمان های زیادی هم با نام The Darkness نوشته شده است که نویسنده برخی از این کمیک ها همان نویسنده نسخه اول و دوم بازی Paul Jenkins می باشد.

"یادمه تو بچگی همیشه از محل های تاریک و سوت و کور می ترسیدم ولی عمه ام بهم گفت: "همیشه سعی کن در مقابل تاریکی تمرکز کنی تا بتوانی به قدرتش مسلط بشی." مهم نبود این کار چقدر سخت است ولی انجامش دادم و موفق شدم."

 

خاطرات جزئی از زندگی انسان هاست و نمی توان آن ها را پاک کرد، چیزی که شخصیت اصلی بازی، جکی استاداکو را دو سال است آزار می دهد. وی هنوز نتوانسته نامزد مرده اش جنی را فراموش کند و هنوز کابوس هایی را می بیند که وی در جهنم گرفتار شده است. هم اکنون جکی به عنوان پدرخوانده استاداکوها شناخته می شود و راه پدر خویش را دنبال می کند و توانسته دشمنانش را از بین ببرد، ولی این پایان کار جکی نیست؛ گویا گروهی به نام Brotherhood به سرپرستی ویکتور، خواهان نابودی جکی و یا به عبارتی خواهان سلبDarkness از جکی هستند. وی اولین بار در رستوران شخصی اش با مزدوران این گروه روبرو می شود و به مبارزه می پردازد. آیا جکی می تواند باز هم Darkness را برای خود نگه دارد؟ آیا می تواند نامزدش را از جهنم نجات دهد؟

اکثر بازی های اول شخصی که عرضه می شوند دارای یک داستان ساده و کلیشه ای هستند ولی سری The Darkness با ارائه یک داستان جذاب و درگیر کننده مخاطبین را راضی نگه داشته که این را در درجه اول باید مدیون Paul Jenkins باشد.

طعم خوش تاریکی!

"وقتی Darkness بر همه چیز مسلط شود، کنترل کردنش از دست خارج می شود، در این حالت اگر جان کسی هم نجات دهی، دیگر یک قهرمان محسوب نمی شوی، زیرا یک هیولا هستی ..."

تاریکی بخش عظیمی از گیم پلی این بازی را تشکیل داده است. Executionهایی که به وسیله دو مار شیطانی خود و به 4 نوع انجام می دهید؛ البته این نکته را متذکر شوم که این 4 نوع حرکت شاید یکی باشند ولی نتیجه آن ها متفاوت است، برای مثال یکی از حرکات باعث می شود سلامتی شما افزایش یابد و دیگری Ammo شما را افزایش می دهد و ... . همچنین می توانید با استفاده از مارهای خود به دشمنان ضربه وارد کنید و یا آن ها را بگیرید و به عنوان سپر از آن ها استفاده کنید. در بازی تعدای وسیله نظیر کپسول های گاز، سپر، نیزه و ... نیز قرار داده شده که بوسیله آن ها می توانید دشمنان را از پای در آورید.

 

در طول بازی با کشتن دشمنان و جمع آوری Relicها می توانید Essence (واحد پول بازی) بدست بیاورید و با وارد شدن به Shopهایی که در طول بازی قرار داده شده اند Talentهای مختلفی را خریداری کنید، برای مثال می توانید با خرید Swarm، دشمنان را به وسیله پشه هایی که مارهایتان می فرستند سرگرم کنید و به راحتی نابودشان کنید و یا با خریدن Gun Channeling می توانید اسلحه خود را به صورت شیطانی در آورید، در این صورت برای یک مدت زمانی خاص می توانید دشمنان را با قدرت بیشتر و بدون هدر دادن حتی یک فشنگ از بین ببرید.

Darkling نیز در این نسخه حضور دارد و باز به کمک جکی می آید. برخی از قسمت های بازی را با این موجود پشت سر می گذارید و راه را برای جکی باز می کنید. سیستم سلامت Darkness II را می توان یکی از ضعف های بازی قلمداد کرد، زیرا به صورت نواریست یعنی باید در طول بازی با خوردن قلب دشمنان و انجام Executionهای مختلف آن را پر کنید. 

مارهای شیطانی یا همان قدرت Darkness شما فقط جنبه کشتاری ندارند بلکه می توانید از آن ها به عنوان راه باز کن نیز استفاده کنید. در برخی از نقاط بازی برای کندن درب های آهنین و یا قطع سیم های برق و ژنراتورها بایستی از مارهای خود استفاده کنید. از دیگر بخش های جالب گیم پلی قدرت انتخاب در روند بازیست. در برخی از نقاط بازی و انتهای داستان می توانید تصمیماتی را بگیرید و برخی از این تصمیمات در پایان بازی تاثیر می گذارند و اجازه تجربیات بیشتر را به مخاطب می دهد.

اما چیزی که گیم پلی را اذیت می کند نداشتن هوش مصنوعیست. به عنوان نمونه در طول بازی شاهد این نیستیم که دشمنان از پیش در محیط حضور داشته باشند، بلکه با ورود شما به محیط، همچن عناوین قدیمی ناگهان به سراغتان خواهند آمد و به سمت شما حمله ور می شوند.

 

در این نسخه بخش Co-Op Story نیز تعبیه شده است که با نام Vendettas در منوی بازی قرار دارد. نکته جالب توجه در مورد این بخش این است که با انجام آن می توانید داستان بازی را کامل تر بفهمید، برای مثال در یکی از مراحل جکی به زیردست خود دستور می دهد تا شخصی به نام Johnny Powell را برایش پیدا کنند و در خط داستان بخش انفرادی شما نحوه پیدا کردن را متوجه نمی شوید، ولی در Co-Op وظیفه دارید این شخص را پیدا کنید؛ به عبارتی این بخش به عنوان مکمل بخش Campaign است، در صورتی که در اکثر عناوین ساخته شده، بخش Co-Op یا به صورتSurvivel است و یا همان بخش اصلی داستان را در دستور کار خود قرار می دهند. 

تاریکی دروغین!

گرافیک بازی از یک طرف خوب و دارای ایده های تازه است و از طرف دیگر تو ذوق زننده! نوآوری بخش گرافیکی بازی از این لحاظ است که تیم سازنده در اقدامی کم سابقه از فناوری Cel-Shading برای یک بازی تاریک بهره برده است اما همانطور که خیلی ها پیش از عرضه بازی پیش بینی می کردند، این ریسک با شکست مواجه شد که در ادامه به آن خواهیم پرداخت. 

اما از نکات مثبت بازی می توان به طراحی شخصیت ها اشاره کرد که بسیار زیبا و طبیعی کار شده اند به نحوی که می توانید چین و چروک را در صورتشان مشاهده کنید. طراحی اسلحه ها از دیگر نکات مثبت بازیست، به شخصه با طراحی Colt 1911 بسیار لذت بردم، با آن نقش و نگارهای خاصی که سازنده بر روی آن اجرا کرده، دیگر اسلحه ها نظیر MP7، UMP45 و AK74 نیز از طراحی های خوبی برخوردار بودند. تنوع مراحل نیز به خوبی به چشم می آید و محیط ها یکنواخت طراحی نشده اند.

همچنین سازنده تجربه ای جدید از جهنم را برای مخاطبان نشان داده و شما می توانید طعم جنگیدن در جهنم با اسلحه های جهنمی را بچشید. طراحی Darkness نیز در نوع خود جالب است و برخی از مواقع دو مار بر روی شانه تان برای یکدیگر سر و صدا می کنند و یا با رفتن در محیط های نورانی از خود واکنش نشان می دهند.

 

می رویم سراغ ضعف های این بخش؛ متاسفانه شاید استفاده از فناوری Cel-Shading یک کار متنوع برای این بازی باشد ولی این زحمت ها زمانی نتیجه کامل می دادند که از رنگ بندی مناسبی در محیط ها استفاده می شد، شاید در بعضی جاها شاهد یک تم تاریک باشیم ولی بیشتر شاهد محیط های نورانی و محیط هایی هستیم که در آن ها از رنگ شاد استفاده شده است، در صورتی که انتظار می رود اکثر محیط ها تاریک و با قابلیت دید کم باشند و در مجموع این ضعف ضربه زیادی به جو حاکم بر بازی زده است. با این وجود توضیح دادن در مورد نورپردازی ها هم عملاً یک چیز بیهوده است زیرا دیگر افکت نوری وجود ندارد.

موسیقی بازی نیز چنگی به دل نمیزند و بیشتر محیط های بازی دارای سکوتی یکنواخت هستند و کمتر پیش می آید موزیکی در بازی پخش شود، ولی صداگذاری شخصیت ها، مخصوصاً Darkness و جکی بسیار جذاب است و دیالوگ هایی که در طول بازی بین شخصیت ها رد و بدل می شود هم بسیار ساده و گیرا می باشند.

در آخر هم باید گفت آن طور که تصور داشتم این بازی نتوانست مرا راضی کند. تصوراتی که از این نسخه داشتم نسبت به سابقه گذشته تقریباً به نا امیدی ختم شد ولی اگر دنبال شوتری متفاوت و با حال و هوای فانتزی هستید که چند روزی شما را سرگرم کند، The Darkness II این روزها بهترین گزینه است.

نظرات شما عزیزان:

نام :

آدرس ایمیل:

وب سایت/بلاگ :

متن پیام:

نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: